ز عمر جنگ غزه بیش از پنج ماه میگذرد. از گرمای جنگ چیزی کاسته نشده، با آنکه رقم کشتههای ساکنان غزه از مرز ۳۰ هزار تن عبور کرده است. تلاشها برای برقراری آتشبس که از چندی به اینسو به ابتکار ایالات متحده امریکا و قطر جریان دارد، منتهی به نتیجه روشن نشده است. پاریس و قاهره از گفتوگوهای آتشبس به نوبت میزبانی میکنند. نمایندهگان اسراییل و حماس نیز در گفتوگوها مشارکت دارند. سعی دولت جو بایدن این بود که قبل از رسیدن ماه رمضان وقفهای در جنگ ایجاد شود، اما به هدف نایل نشد. طرح آتشبسی را که فعلاً امریکا روی دست دارد، چهلروزه است که ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه در بدل رهایی گروگانهای اسراییلی جزء مفاد آن میباشد.
تلاش امریکا برای برقراری آتشبس شاید برای خواننده مایه تعجب باشد، به این دلیل که تا هنوز در سه نوبت پیشنویس قطعنامه آتشبس در شورای امنیت سازمان ملل متحد را وتو کرده است. این میتواند دو علت داشته باشد: اول اینکه دولت جو بایدن از برقراری نوعی از آتشبس حمایت میکند که برای اسراییل سود بیشتر به ارمغان آورد، در حالی که عملیسازی مفاد قطعنامههای شورای امنیت لزوماً این را تامین نمیکند. برای نمونه، آزادی گروگانها که برای ایالات متحده اهمیت دارد، مفاد پیشنویس قطعنامههای شورای امنیت آن را مبهم میگذارد که اگر عملی شود، به گمان واشنگتن منجر به تجدید توان حماس به زیان اسراییل میشود. دوم، اگر قرار است وقفهای در جنگ ایجاد شود، امریکا میخواهد آن را انحصاراً به نام خود سیاه کند، نه اینکه به کشورهایی چون چین و روسیه نیز سهم داده شود. به فرض که امریکا به پیشنویس قطعنامههای شورای امنیت رای مثبت میداد، جهان متوجه موثریت نقش آن نمیشد؛ چون رای واشنگتن و مسکو به یک پیمانه در سازمان ملل اهمیت دارد. اکنون اگر تلاشهای بایدن منجر به برقراری آتشبس شود، از آن سود بیشتر میبرد؛ چون میتواند از رهایی گروگانها در انتخابات بهحیث کارت بازی استفاده کند. همچنان با ایجاد وقفه در جنگ از حساسیت عامه امریکاییها در قبال کشتار ساکنان غزه شاید قدری کاسته شود.
خبر مهمی که تازه به بیرون درز کرده، احتمال اخراج رهبران حماس از قطر است. بهتازهگی والاستریت ژورنال به نقل از دو مقام قطری و مصری گزارش داده که دوحه رهبران حماس را تهدید به اخراج از خاک خود کرده است، به این دلیل که ادعا میشود آنها با طرح فعلی آتشبس موافق نیستند. تهدید قطر اگر عملی شود، بدیهی است که رهبران حماس بیشتر در مضیقه قرار خواهند گرفت. ترکیه که میزبان برخی از سران حماس بود، در این اواخر دارد مضایقه میکند. سران حماس در لبنان نیز نمیتوانند دیگر در امن باشند؛ چون چندی پیش صالح العاروری، عضو ارشد این گروه، با حمله پهبادی اسراییل در قلب بیروت کشته شد. تنها قطر برای فعلاً از اسماعیل هنیه و خالد مشعل، دو مقام ارشد حماس، میزبانی میکند که اگر آن هم دروازههای خود را ببندد، کار بر سران این گروه دشوارتر میشود. البته حسام بردان، یک عضو ارشد حماس، ادعای والاستریت ژورنال را نادرست خوانده است.
خلاف ادعای حسام بردان، به نظر میرسد که ادعای والاستریت ژورنال تا جایی مقرون به صحت باشد، آن هم به دلایل ذیل:
۱- میزبانی قطر از رهبران حماس شاید برای آن سودآور بوده، ولی خالی از خطر نیز نبوده است. برای نمونه، این کشور در سال ۲۰۱۷ از سوی کشورهای عربستان، امارات متحده عرب، مصر و بحرین به اتهام حمایت از اخوانالمسلمین تحریم شد و در تنگنای دشواری قرار گرفت. حالا حمله حماس بر خاک اسراییل میزبانی از سران این گروه را برای قطر دشوارتر از قبل کرده است. امریکا که اسراییل را متحد راهبردی خود میداند، نمیخواهد قطر نیز بهمثابه متحد آن میزبان سران حماس باشد؛ گروهی که واشنگتن آن را تروریستی میخواند. انتظار ایالات متحده این است که دوحه اگر سران حماس را اخراج نمیکند، حداقل در میزبانی از این گروه تجدید نظر کند. برای نمونه، بلینکن در ۱۴ اکتوبر سال گذشته در کنفرانس خبری مشترک با محمد بن عبدالرحمان آل ثانی، نخستوزیر و وزیر خارجه قطر، گفت: «رابطه [قطر] با حماس دیگر نمیتواند مانند همیشه باشد.»
اسراییل از هفتم اکتوبر به این سو پروژه نابودی حماس را بهگونه جدی دنبال میکند. امریکا نیز همینطور. اینکه کاخ سفید از آتشبس دایمی در غزه حمایت نمیکند، در پی نابودی حماس است. مهمتر از آن، رهایی گروگانهای اسراییلی جدیتر از پیش در دستور کار دولت جو بایدن قرار گرفته که لازمه تحقق آن کوتاه آمدن حماس است. ممکن است کاخ سفید به هدف عملیسازی طرح آتشبسی که بتواند به رهایی گروگانهای اسراییلی منجر شود، قطر را وادار به اخراج سران حماس از خاک خود کرده باشد. اگر این فرض درست باشد، مساله اخراج بهحیث یک تهدید به قصد اقناع حماس مطرح است، نه اینکه حتماً عملی شود.
۲- قطر همچنان در پی برجسته کردن نقش خود در جنگ غزه است، حتا به بهای ناخرسندی حماس. عربستان، رقیب مطرح قطر، موضع خنثا اختیار کرد و به سکوت رفته است. ابوظبی نیز همینطور. به صدای ترکیه مبنی بر پادرمیانی در جنگ از سوی جهان غرب به هر علتی که بود گوش داده نشد. اگر مساله گذرگاه رفح در میان نبود، سخن از نقش مصر نیز نمیرفت. برای فعلاً قطر بازیگر مهم میدان به نیابت از جهان عرب است. این کشور در توقف یکهفتهای جنگ در ماه قوس نیز نقش اساسی ایفا کرد، تا جایی که خرسندی کشورهای غربی را برانگیخت.
برای آنکه برجستهگی نقش قطر همچنان محفوظ بماند، طرح فعلی آتشبس نیز باید از سوی طرفین جنگ پذیرفته شود. لذا امریکا مکلفیت دارد که اسراییل را راضی سازد و قطر حماس را. آنگونه که ادعا میشود، تلآویو رضایت داده، ولی حماس نه. اکنون بر دوحه است که نفوذش بر حماس را به نمایش بگذارد. قطر اگر در اقناع این گروه موفق شود، صاحب امتیاز میشود؛ چون از یک سو بهحیث نیروی میانجیگر نیرومند در جهان شناخته میشود و از دیگر سو میتواند در افکار عامه جهان اسلام بهویژه عرب تا جایی کسب محبوبیت کند، به این دلیل که باعث ایجاد وقفه در کشتار فلسطینیها شده است. اینکه چون سایر کشورهای عربی در برابر حملات اسراییل سکوت اختیار کرده و برای پایان دادن به جنگ هم حتا در کوتاهمدت تلاش نکند، اعتبارش بیشتر آسیب میبیند.
۳- گفته میشود که رهبران حماس در خصوص طرح فعلی آتشبس در غزه اختلاف دیدگاه دارند. برای نمونه، اسماعیل هنیه جانبدار آتشبس چهلروزه است، ولی یحیا سنوار نه؛ کسی که در غزه حضور دارد و جنگ را علیه ارتش اسراییل مدیریت میکند. شرایط حماس برای برقراری آتشبس در چهار مورد خلاصه میشود: آتشبس دایمی، بازگشت آوارهگان غیرنظامی به شمال غزه، ارسال کمکهای بشردوستانه به حد کافی و خروج نیروهای اسراییلی از غزه. اکنون که اسراییل به برقراری آتشبس رضایت داده و حماس پا پس میکشد، قطعاً جای تامل دارد. جو بایدن نیز چند روز پیش در یک کنفرانس خبری مدعی شد که پاسخ مثبت حماس میتواند منجر به برقراری آتشبس شود.
برخی معتقدند که یحیا سنوار به دنبال بهرهبرداری حداکثری از تنش لفظی خلقشده میان بایدن و نتانیاهو است و به همین دلیل ترجیح میدهد کار را به عقب اندازد. البته به نظر نمیرسد که تنش میان تلآویو و واشنگتن به پیمانهای جدی باشد که حماس بتواند از آن بهره ببرد. پارهای از تحلیلگران معتقدند که حماس در ماه رمضان به دوام جنگ بیشتر رضایت میدهد تا توقف آن؛ چون با تداوم جنگ شاید حساسیت جهان در برابر دولت نتانیاهو بیشتر اوج گیرد و زمینه عقبنشینی ارتش اسراییل از غزه فراهم شود. البته این نیز خوشبینانه به نظر میخورد. اکنون که اختلاف دیدگاه میان سران حماس یک عامل موثر در عدم برقراری آتشبس دانسته میشود، قطر شاید بتواند رفع اختلاف کند که یک راه آن تهدید آنها به اخراج از خاک خود است.
ماحصل کلام اینکه مساله اخراج رهبران حماس از خاک قطر برای فعلاً در سطح یک تهدید لفظی مطرح است، نه اینکه لزوماً جامه عمل بر تن کند. قطر برای حفظ نقش پای خود در میدان فلسطین آن هم در رقابت با ریاض، ابوظبی و قاهره نیاز دارد در میان فلسطینیها متحدانی چون حماس داشته باشد. از این رو، تار دوستی با این گروه را بهسادهگی نخواهد بُرید.